معنی مثل فرد پرحرف
حل جدول
روده دراز
مثل آدم پرحرف
ورور جادو
پرحرف
وراج
مثل فرد بسیارعبوس
برج زهرمار
مثل فرد بدخلق
گوشت تلخ
مثل فرد بلاتکلیف
یک لنگه پا
مثل فرد بداخلاق
گوشتتلخ
مثل فرد بسیارپیر
آفتاب لب بام
مثل فرد حریص
دندان گرد
مثل فرد خسیس
نظر تنگ
لغت نامه دهخدا
پرحرف. [پ ُ ح َ] (ص مرکب) در تداول عوام، پرگوی. پرسخن. بسیارگوی. ثرّ. ثرّه. پرروده. روده دراز.
فرهنگ واژههای فارسی سره
پرگفتار
مترادف و متضاد زبان فارسی
بگو، پرچانه، حراف، رودهدراز، وراج،
(متضاد) کمحرف
فارسی به عربی
ثرثار، صریح، کثیر الکلام، مهذار
واژه پیشنهادی
ناخن تنگ
معادل ابجد
1344